تربیت نسل منتظر
در روایات آمده که اگر کسی شراب بنوشد، در هفت نسل پس از او، حداقل یکی از فرزندانش معلول خواهد شد؛ در پزشکی نوین این امر ثابت شده که حتی گاه تا ده نسل بعد هم امکان جهش سلولی و بروز چنین مشکلاتی هست. این به معنای آن است که ما برای نسلها هم میتوانیم برنامهریزی کنیم و باید به این وظیفه و تکلیف خود باور بیاوریم.
گفت و گو با سرکار خانم همیز استاد و مشاور دانشگاه امیر کبیر
وقتی از امام صادق(ع) پرسیدند، حضرت مهدی(ع) کی تشریف میآورند، ایشان پس از اشاره به بخش پایانی آیة 25 سورة فتح فرمودند: زمانی که نسل فاسد از صالح و صالح از فاسد کاملاً جدا شده باشند. در ماجرای یکی از جنگها، مالک به حضرت علی(ع) عرضه داشت: «خوشحالم از اینکه توانستم شمشیرم را از خون صدتن از منافقان و کفار سیراب کنم.» حضرت در پاسخ به او فرمودند: من تا هفت نسل افراد را نگاه میکردم اگر یک مومن در صلب او وجود داشت وی را نمیکشتم؛ از همینرو من نود ونه نفر را کشتم. در سورة فتح خداوند میفرماید که ما دست شما را بستیم تا همة آنها را نکشید و دستان آنان را بستیم تا شما را نکشند. این عفو عمومی به دوعلت بود: یکی مؤمنانی که در صلب کفّار مکه وجود داشت و دیگر وجود افراد مؤمنی که از ترس یا تقیه، ایمان خویش را کتمان کرده بودند. وقتی ما برای تعجیل در فرج امام زمان(ع) دعا میکنیم این دعای ما باید جلوة عملی هم داشته باشد؛ زیرا دعای بدون عمل بیثمر است و به اجابت نخواهد رسید. امام رضا(ع) فرمودند: کسی که بیعمل دست به دعا بردارد، خودش را استهزاء و مسخره نموده است. یکی از جلوههای عملی این موضوع همان زمینه سازی عملی برای ظهور است. ما باید تمام تلاشمان را بکنیم تا این ودایع الهی و ایمانی ظهور یابند. برنامهریزی ما نیز باید به نحوی باشد که حتی افرادی را که بناست در آینده به دنیا بیایند در بربگیرد. یک نسل مطهّر نیازمند یک فضای طاهر است که بتواند در آن رشد پیدا کند؛ به عبارت دیگر برای آنکه فرزندان و نسلی منتظر و مطهّر از خود به یادگار بگذاریم لازم است پیش از آن، خودبه این باور برسیم که میتوانیم و باید چنین فضای طاهری را مهیّا سازیم. در روایات آمده که اگر کسی شراب بنوشد، در هفت نسل پس از او، حداقل یکی از فرزندانش معلول خواهد شد؛ در پزشکی نوین این امر ثابت شده که حتی گاه تا ده نسل بعد هم امکان جهش سلولی و بروز چنین مشکلاتی هست. این به معنای آن است که ما برای نسلها هم میتوانیم برنامهریزی کنیم و باید به این وظیفه و تکلیف خود باور بیاوریم. اگر جلوی تخریب نسلها را بگیریم، میتوانیم امیدوار باشیم که در تربیت سیصد و سیزده یار حضرت و در نتیجه در ظهور ایشان نقش خواهیم داشت. در مقابل، اگر ما کوتاهی کنیم ممکن است ظهور را تا مدت نامعلومی به تأخیر بیندازیم. همان طور که میدانیم حتی اگر ما کوتاهی کنیم و این امر را به تأخیر بیندازیم خداوند در تحقق آن کوتاهی نکرده و به تعبیر پیامبر اکرم(ص)حتی اگر تنها یک روز از عمر جهان مانده باشد خداوند حضرتش را ظاهر خواهد ساخت. مهم این است که ما در واقعة شریف ظهور نقش داشته باشیم. خلاصه اینکه برای تعجیل در ظهور و زمینهسازی برای آن باید با استفاده از آموزشهای فرهنگی مؤثر افکار افراد را به این سمت سوق دهیم که خودشان خواهان ایجاد وتربیت نسلی مطهّر باشند.
در قرآن کریم آمده: الذّین امنوا و عملوا الصّالحات لهم جنّاتٌ؛ و سپس در ادامه میفرماید، بسیاری هرچند ایمان دارند ولی عمل صالح انجام نمیدهند. باز در آیة 37 سورة فاطر آمده است، عدهای که وارد جهنم میشوند به خداوند عرضه میدارند: «ربّنا أخرجنا نعمل صالحاً» یعنی اینان در دنیا اعمال حسنهای داشتهاند که صالح نبوده است. در آیة 37 سورة سبأ هم آمده است: «اموال و اولادتان نمیتوانند شما را به ما برسانند»، زیرا اینان برای اینکه خود را توجیه کنند میگویند ما دلمان پاک است و نیازی به انجام عمل صالح نداریم. به تصریح آیة «من آمن و عمل صالحاً لندخلنّهم فی الصّالحین»، مؤمنانی که بهطور مداوم عمل صالح انجام دهند خداوند آنان را در زمرة صالحان قرار میدهد. حسن فعلی و فاعلی باید با هم جمع شود. شهید مطهّری با تفکیک میان مقام صالح و مصلح توصیف زیبایی از یاران امام حسین(ع) داشتند که آنان امام مصلح زمان خویش را یاری کردند. به نظر بنده، تا کسی خود، درجاتی از مصلح را نداشته باشد نمیتواند به مقام یاری مصلح برسد. رسیدن به این مراتب رشد کمالی واقعاً تلاشهای جدّی میطلبد. دربارة صد لعن و صد سلام زیارت عاشورا نکتهای وجود دارد که بیان آن در اینجا خالی از لطف نیست. همانطور که میدانید، در قرآن کریم صد نام توقیفی خداوند وجود دارد؛ که نمیتوان آنها را کم یا زیاد کرد. آیتالله جوادی آملی با استناد به همین مطلب در تفسیر آیهای از سورة نوح که حدّ زن و مرد زنا کار بدون تفاوت قائل شدن در جنسیت، صد ضربه شلاق بیان میکند، میفرمایند: «چون زن و مرد زناکار به صد نام خداوند پشت کردهاند باید به ازای هر نام یک شلاق به آنها زده شود.» استنتاج بنده از این صحبت این بود که صد لعن زیارت عاشورا از این روست که دشمنان امام حسین(ع) به مظهر تامّ صد نام الهی پشت کردهاند و در مقابل، آنان که ایشان را یاری نمودند و همه چیز خویش را فدای ایشان کردند به صد نام خدا روی نمودند. بر همین اساس ما اگر بخواهیم نسل منتظر مصلحی که به صدنام خدا روی کند تربیت کنیم چقدر برنامهریزی و تلاش میطلبد. ما صرفاً به نقل و تعریف اکتفا میکنیم؛ در حالی که اگر بخواهیم عمل کنیم، و چنین نتیجهای بگیریم خیلی کار میطلبد. لازم است این نکته را هم متذکر شوم که به تعبیر امام حسین(ع) یاران ایشان بهترین یاران بودند، و هیچ گاه کسی از حیث کمالات و مقامات به ایشان نخواهد رسید. باز در همین رابطه میتوان به ماجرای حضرت موسی و خضر(ع) اشاره کرد کهَ در قرآن اشاره شده حضرت موسی راهی بس طولانی را برای یافتن او پیمود. قرآن کریم با سه عبارت خضر نبی را معرفی میکند: «عبداً من عبادنا؛ بندهای از بندگان ما»، «آتیناه رحمةً من عندنا؛ از رحمت خود به او داده بودیم»، «علّمناه من لدنّا علماً؛ علم خاصی را از ناحیة خود به او داده بودیم». به روایات که مراجعه میکنیم میبینیم حضرت خضر، الآن در محضر امام زمان(ع) شرف حضور و خدمت دارد. این ویژگیهای یک انسان برتر از دیدگاه قرآن میتواند الگویی برای نسل مطهّر باشد و غایت قابلیتهای افراد را برای در یافت کمالات و رشد نشان دهد. در صفحه 443 کتاب الغیبه نعمانی نیز روایتی از امام صادق(ع) در توصیف یاران حضرت مهدی(ع) آمده که قابل توجه است. میفرماید: هنگامی که قائم قیام کند به تمام بلاد روی زمین کسی را روانه میسازد و به او میفرماید فرمان تو در کف دست توست؛ هروقت مشکلی برای تو پیش آمد که راه حلش را نمیدانستی و نمیدانستی چگونه حکم کنی، به کف دست خود بنگر و به آنچه در آن نوشته عمل کن. سپس حضرت، سپاهی به سمت قسطنطنیه گسیل میدارد. وقتی سپاهیان به کنار آب میرسند چیزی روی پاهایشان مینویسند و بر آب راه میروند. رومیان این صحنه را که میبینند میگویند: اینان که یاران اویند بر آب چنین راه میروند پس خود او چگونه خواهد بود؟! نسلی که قرار است یاریگر امام زمان(ع) باشد چنین قابلیتهایی دارد. برنامههای ما در تربیت نسل منتظر باید به نحوی باشد که رشد جسمانی و روحانی او متناسب با نیازهای عصر ظهور و در راستای یاری امام عصر(ع) باشد.
بخشی از این کمالات اکتسابی است و باید برای به دست آوردن آنها تلاش کرد و بخش دیگر به سبب رضایت از فرد و با عنایت و لطف الهی به دست میآید. یک نسل منتظر برای به دست آوردن هر دو بخش باید تلاش کند و در مسیری سیر کند که از هر دو بهرهمند شود. برای تحقق این مقصود باید در مسیر رضای خدا گام برداریم تا خداوند بقیه اش را به ما مرحمت کند. برنامهریزی ما در تربیت نسل منتظر برای دست یافتن این اهداف چه سیری باید داشته باشد و نقطة شروع کجاست؟ به تصریح قرآن، پدر و مادر در پرورش چنین نسلی نقش بسیار مهم و مؤثری دارند. ما در اولین گام باید پدر و مادری با این باور داشته باشیم که این موقعیت را با نشاط و شادابی بپذیرند. حضرت یحیی پسرخاله و مؤیّد حضرت عیسی(ع) بود و تنها پیامبر شهیدی است، که با اره سر از تنش جدا شد و در قیامت با امام حسین(ع) محشور میشود. الآن سر ایشان در سوریه در همان محلی است که گفته شده سر مطهّر سیدالشهدا(ع) نیز در آنجا دفن شده است. ماجرای تولد این پیامبر خدا بسیار جالب است. در آیة 90 سورة انبیا در این باره چنین آمده است: «زکریا إذ نادی ربّه ربّ لاتذرنی فرداً و أنت خیر الوارثین». پیش از هرچیز باید پدر و مادر با التماس و تضرع شدید از خداوند درخواست کنند که نسلی مطهّر به آنان عنایت کند. نکتة مهمی که در اینجا باید متذکر شوم این است که به تصریح روایات، با دعا میتوان قضا را دفع کرد و تغییر داد. این قاعده حتی شامل مواردی مانند آثار نوشیدن شراب بر نسل، که پیش از این گفتیم نیز میشود. با دعا چنین عقابهایی را هم میتوان دفع کرد و از همین رو هرگز نباید نا امید بود. بنابر آیة قرآن خداوند به برخی پسر و به برخی دختر عنایت میکند و برخی را نیز عاقر و عقیم قرار میدهد. این خواست خداوند است ولی همین مشیت را با استناد به ماجرای تولد حضرت زکریا میبینیم که میتوان با استمداد از دعا تغییر داد. نکتة بعد اینکه حضرت یحیی مثل ما نیست که فقط دلش بچه دار شدن را بخواهد و با توکّل به طبّ جدید بگوید، میتوان همه را بچه دار کرد یا حدّاکثر افق دیدش این باشد که بچهای داشته باشم که عصای دستم بشود و یا فلان رتبة مادی و دنیوی را به دست بیاورد. حضرت علی(ع) ما را از این میترسانند که فرزندانی را بیهدف تربیت کنیم و افرادی به جامعه تحویل دهیم که بسان حیوانات همّشان علفشان باشد؛ درس بخوانند و پولدار شوند، خوب بخورند و بگردند. جالب اینجاست که ما زندگیهای از این دست را مصداق خوشبختی و الگوی مطلوب میدانیم. حضرت زکریا میگوید، خدایا فرزندی به من عطا کن که وارث علم یعقوب شود و عالم دینی شود که بتواند علمش را به دیگران منتقل کند نه اینکه صرفاً یک شهروند خوب و سالم باشد. او چنان دیدگاهی داشت و ما چنین آرزویی!! خداوند متعال در جواب زکریا که گفته بود خدایا من پیر شدهام و موهایم سفید و بدنم سست شده چطور میشود که من بچهدار شوم؟ میفرماید: این برای من هیّن و آسان است و ما همسر او را که نابارور بود اصلاح کردیم. پس از این خداوند دلیل استجابت دعای زکریا را ناشی از سه ویژگی او و همسرش میداند: «آنان همواره در امر خیر شتاب میکردند»؛ «همواره ما را با بیم و امید میخواندند»؛ «آنان همواره برای ما خشوع میورزیدند». امام ششم(ع) فرمودند: ایمان مؤمن کامل نمیشود تا زمانی که اگر بیم و امیدش را در کفة ترازو بگذارند، به یک اندازه باشد. لقمان نیز به پسرش گفته بود: پسرم اگر تو به اندازة جنّ و انس عمل (صالح) به نزد خدا ببری امید نداشته باش که قبول شود و در مقابل هم اگر به همان اندازة گناه داشتی امید عفو بخشایش داشته باش؛ همچنین قرآن خشوع را صفت عالمان میداند، یعنی همسر زکریا یک بانوی عالم و بامنزلت و کفو او بوده است. حضرت یحیی، فرزند دورة کهنسالی یک پیرمرد و پیرزن بوده ولی با این حال خداوند او را به مقام یاوری پیامبر اولوالعزم زمان خویش نائل کرد و هرچند به سبب ممانعت از انجام فعل حرام، به دست « هرودیس پادشاه» به طرز فجیعی به شهادت رسید ولی الآن با گذشت حدود 2000 سال همچنان نام و مقبره اش پابرجاست.
وقتی خداوند به او وحی میکند که موسی را شیر بدهد؛ یعنی عصارة وجود و مادة جسم آن زن را برای پرورش این پیامبر خدا قبول کرده است. اگر صرفاً یک احساس مادرانه بود که نیازی به وحی نداشت؛ خداوند در پاسخ به احساس مادرانه و نگرانیهای او از کشته شدن موسی، به مادرش دستور میدهد او را به رود خروشان نیل بیفکند. شجاعت و یقین او به خداوند باید در حدّ بسیار بسیار بالایی باشد و توحید قدرتمندی در قلبش وجود داشته باشد که به عنوان یک مادر چنین دستوری را امتثال کند؛ البته در آیة بعد خداوند لطافت ارتباط با یک زن را بیان کرده و میگوید که ما فرزندش را به او بازخواهیم گرداند؛ خداوند در همین لحظه به مادر موسی نوید نبوت او را میدهد: ما او را به تو باز میگردانیم و او را از پیامبران قرار خواهیم داد. نوید نبوت مانند مقامهای دنیایی نیست، بلکه پیام یک مجموعه مسئولیت و تکلیف است، نه خوشی و راحتی؛ آن هم حضرت موسی که قرار بوده با سه قدرت نظامی، سیاسی و اقتصادی فرعون، هامان و قارون مبارزه کند. این زن باید خود بانویی لطیف، عابد، عارف، سیاسی و با درک نظامی باشد که خداوند به او چنین نوید و جایزهای میدهد و الّا اگر ظرفیت هرکدام از اینها را نمیداشت، در مقابل این بشارت، بیتردید موضع میگرفت. تربیت زنان عصر انتظار باید دقیقاً طبق همین الگو باشد وگرنه خانم زاهد و عابدی که تفکر و دید جهانی نداشته باشد هرگز نخواهد توانست فرزندی جهانی تربیت کند. باز به آیة 73 سورة هود و ماجرای حضرت ابراهیم(ع) که نگاه میکنیم، مطالب جالبی در این باره به چشممان میخورد. حضرت ساره در تصوّر بسیاری از ما، یک زن حسود بوده که به هاجر حسادت ورزیده بود ولی قرآن او را اهل بیت حضرت ابراهیم(ع) میداند. توجه داریم که در نگاه قرآنی، الزاماً فرزند و همسر یک پیامبر، اهل بیت او به شمار نمیآید همان طور که به صراحت فرزند نوح از اهل بیت او جدا شده است و به نوح خطاب میشود که فرزندت از اهل بیت تو نیست. در روایات هم داریم که حسد همانند آتش که هیزم را میسوزاند، دین را بر باد میدهد پس یک شخص حسود نمیتواند اهل بیت پیامبر اوالعزمی با جایگاه حضرت ابراهیم باشد. وقتی ملائک به ساره نوید بچهدار شدن را میدهند با تعجب میگوید، من و شوهرم که پیر شدهایم! در این آیه خداوند خود را با دو نام حمید و مجید (ستوده شوندة بخشنده) به ساره معرفی میکند. اگر این زن مظهر این اسم نبود و ظرفیت دریافت آن را نداشت خداوند به او چنین تجلّی نمیکرد. این بانوی با منزلت، مادر پیامبرانی مانند اسحاق، یعقوب و یوسف میشود، که تمام فرزندان در لحظة وفات حضرت یعقوب در پاسخ به سؤال پدر میگویند: خدای تو و پدرت ابراهیم را میپرستیم، یعنی نوهها و بازماندههای این زن هم همگی موحّد و خداپرست بودهاند. در حدیث آمده که، فرزندانتان را با محبّت حضرت علی(ع) تربیت کنید اگر قبول نکردند و جواب نگرفتید، به شأن مادرش بنگرید. این روایت به خوبی جایگاه مادران را مشخص میکند. در تربیت نسل مطهّر باید توجه داشته باشیم که مادر و پدر، نقش مشترکی دارند و باید شاخصههای متعددی را در نظر بگیرند و فعالیتهای متنوعی را انجام دهند تا بتوانند به این مهمّ دست یابند.
ما برای مراحل مختلف زندگی در روایات، نکات و مطالبی را میتوانیم پیدا کنیم که در این راستا باید به طور جدّی مراعات شوند؛ برای نمونه وقتی دربارة آیة 63 سورة اسرا، از معصوم(ع) سؤال میکنند ایشان میفرمایند اگر هنگام انعقاد نطفه یک سری مسائل رعایت نشود شیطان در این ماجرا شریک میشود و نمیگذارد که نسلی مطهّر پا بگیرد. ما اگر قانون حجاب را رعایت نکنیم حتماً شیطان در نطفهها حضور پیدا میکند و مانع تحقق و تولید نسل مطهّر میشود. البته در آیة بعد خداوند متذکّر این مطلب میشود که اگر بندگان به من توکّل کنند تو هرگز بر آنان مسلط نخواهی شد. امام خمینی(ره) میفرمودند، اگر شما نفستان را تزکیه نکنید، نفس آن قدر شما را از خداوند دور میکند که حتی فکر تزکیه را هم نکنید. در همین راستا ما باید قوانین زیادی را برای تبیین و تسهیل تذهیب نفس برای همگان تصویب و اجرا کنیم. باید با آموزش روابط صحیح، همة ارگانها دست به دست هم بدهند تا به چنین رشد و کمالی دست یابیم و این باورها به قلبهای ما نفوذ کند. الآن بسیاری از مسائل را ما حتی اطلاع رسانی، نکردهایم و مردم از آن بیاطلاعند. اگر فرد پاک نطفهای (به معنای عام آن و نه صرفاً فقهی) در مسیر تزکیه قرار بگیرد و صالح شود امید آن هست که با مدد الهی به مقام مصلح نیز برسد و بتواند در زمرة یاران حضرت مهدی(ع) قرار گیرد.
تفکر سابق بر این بوده که دخترها بیشتر از پسرها آسیب پذیرند و برهمین اساس پسرهایمان را رها کردهایم. الآن اگر بعضی از خانمها با شرکت در کلاسها، پیگیر این دست مباحث هستند، در میان آقایان متأهّل کمتر این رویکرد دیده میشود و همه مسئولیت را بر دوش همسران خود میبینند. ادارات و نهادها با برگزاری کلاسها و دورههای آموزشی برای کارمندان و کارگران خود که غالب وقتشان را به کار در خارج از خانه میپردازند میتوانند گامهای مهمّی در این راستا بردارند. در جریان ازدواج، زن و مرد همانند دو بال هستند که با همکاری و همراهی هم میتوانند پرواز را به بار بیاورند و همدیگر و فرزندانشان را بالا ببرند. این یکی از مسائلی است که در کنار کوتاهی در سیاستگذاریها درباره اش اهمال ورزیدهایم و نیروهای بسیاری از مردان و زنان مؤمنان را به تبع آن هدر دادهایم.
مطلب بعد اینکه شاید بعضی از خوانندگان بعد از خواندن این مطلب ناراحت بشوند که چرا تا کنون کوتاهی کردهاند، به استناد آیهای از سورة نوح به عزیزان این نوید را بدهم که با استغفار، خداوند فرزندان افراد را مددکار آنان را قرار میدهد؛ یعنی با استغفاری که از صمیم قلب باشد میتوان گذشته را جبران نمود. اگر کسی عزم خود را جزم کند که برای حضرت مهدی(ع) قدم بردارد و آرمانی در این راستا باشد، با مدد حضرت فرزندانش با او همراه خواهند شد. البته این را متذکر شوم که به تعبیر امام خمینی وقتی کسی ذکری زبانی میگوید، هم عضوی از اعضایش مشغول به ذکر و عبادت میشود و هم قلب شاگرد است و زبان معلم؛ با استمرار بر ذکر، قلب بهتر یاد میگیرد و زبان هم با فهم و لذّت آن ذکر را تکرار میکند. درهای آسمان وقتی باز شد، تو هم مشمول عنایت و رحمت خدا میشوی و دیگر گناه نمیکنی. در سورة فتح خداوند میفرماید اگر شما هدایت بپذیرید ما بر هدایت شما میافزاییم و به مرحلة بالاتر تقوا ارتقا میدهیم. نکتة مهم بعدی اینکه فراموش نکنیم قرآن تأکید میکند، خداوند سرنوشت اقوام را تا وقتی خودشان اراده نکنند تغییر نخواهد داد، پس اولین گام برای تحقّق ظهور این است که ما خود طالب این اتفاق بزرگ بشویم. در آیة 18 و 19 سورة سبأ، خداوند میفرماید ما در میان قریهها ، قریهای را گذاشته بودیم که امکان داشت در میان آنها سیر کند. از امام محمد باقر(ع) که دربارة آن پرسیدند فرمود: «منظور ما چهارده معصوم هستیم». آنهایی که از خداوند درخواست کردند که میان اهل بیت(ع) و آنان فاصله بیفتد به خود ظلم کردند. در مقابل آنان کسانی هستند که به تصریح آیة 148 سورة بقره برای تحقّق ظهور شتاب میکنند و به سرعت به انجام کارهای خیر مبادرت میورزند. جدولی که به پیوست تقدیم خوانندگان میشود، میتواند مبنای تحلیل خود و اطرافیانشان قرار گیرد تا گام به گام بتوانیم خود را برای تربیت و پرورش نسل مطهّر و منتظر مهیا کنیم و انشاءالله با زمینه سازی برای ظهور امام عصر(ع) در این رخداد شیرین نقشی ایفا کرده باشیم.
میانه رو هستند ظالمٌ لنفسه به خودشان ظلم میکنند اصناف مردم از دیدگاه قرآن نه تنها نظام هستی را عادلانه و حکیمانه میبینند در هر حالی، خوشی یا ناخوشی، رضایت از حق دارند نظام هستی را بر مبنای عدل میبینند و در وقت بروز مشکل صبر دارند، ولی اهل شکایت هستند سوءظن به خداوند تبارک و تعالی دارند و برنامة عالم را عالمانه و عادلانه نمیبینند از نظر تفکر به شدّت خود را در عبادات قرار میدهند و هر آنچه انجام میدهند به نظرشان نمیآید و هیچ اجر و پاداشی را نمیخواهند میل به عبادت دارند اما اگر کار حسنهای انجام دهند، توقّع پاداش دارند و اگر نگیرند اصرار میورزند میل به عبادت نداشته حتی گاهی گریزان از آن هستند فقط در وقت احتیاج به آن رو میآورند و اگر به نتیجه نرسند ناامید میشوند از نظر عاطفی آنقدر صاحب علم وکرامت شدهاند که تالی و تلو مصومین(ع) اند و فقط در پی جلب رضایت حق گام بر میدارند اگر لغزشی کنند فوراً توبه کنند و در پی جبران آن هستند و به شدت برای حفظ خود در صراط مستقیم تلاش میکنند و در کارها به خداوند تبارک و تعالی توکل مینمایند از ارتکاب گناه عمدی باکی ندارند و به راحتی آن را توجیه میکنند و در حفظ تقوی خود را ناتوان میدانند و توقّع گذشت از ارحم الراحمین دارند از نظر رفتار و عمل تفریحاتشان با خداوند تبارک و تعالی است و در حقیقت "فإذا فرغت فانصب و إلی ربّک فارغب" در دستور کارشان است درانجام مباح لذتهای حلال را برای خویش انتخاب میکنند و حقوق دیگران را مدّ نظر داشته، هرگز به دیگران تعدّی نمیکنند در لذت جویی از رنج دیگران باکی ندارند، بیشترین بخش عمر خویش را در تفریح جنسی و شهوترانی سپری میکنند و اگر در این امر حرامی رخ دهد ابایی ندارند و در اعمال غضب نیز همین طورند در انتخاب تفریح آنان مورد تمجید حق و اولیای حق هستند و الگو برای بشریت در همة اعصار و نسلها میباشند تا حدود زیادی خودشان مایل به حفظ حدود الهی هستند، باید آنان را به رشد و کمال دعوت کرد اصلاح رفتار آنان از طریق دعوت به حق، به روش حکیمانه و موعظة حسنه امکان پذیر است.
ماهنامه موعود شماره 88 منبع.http://mouood.org |
کلمات کلیدی :