زندگینامه چارلز دیکنز

حتما اسم چالز دیکنز رمان نویس پرآوازه بریتانیایی به گوشتون خورده همون نویسنده کتاب معروف الیور توئیست رو میگم.من خواستم تو این بخش شما رو بیشتر با این نابغه ادبی آشنا کنم. 

((چارلز دیکنز))     

  چارلز دیکنز در هفتم فوریه سال 1812 در «لندیورت» شهر «همپشایر» چشم به جهان گشود.  در اوایل کودکی خانواده دیکنز تقریباً ثروتمند بود پدرش «جان» کارمند دفتر امور مالی نیروی دریایی بود و حقوق خوبی دریافت می کرد اما پس از چندی  با مشکلات مالی دست به گریبان شد.و زندانی شد دیکنز مجبور بود از همان کودکی تن به کارهای سخت بدهد اگرچه دیکنز و خانواده اش توانستند بعد از چند ماه «مارشاله سی» را ترک کنند، اما با مخالفت مادر، دیکنز از کارگاه بیرون نیامد و به همین خاطر هرگز مادرش را نبخشید و تنفر از شرایط کاری و وضعیت نامطلوب مردم طبقه کارگر، موضوعات اصلی داستانهایش شدند. این مسأله به شکل واضحی در کتاب «دیوید کاپرفیلد»، که برجسته ترین رمان شرح حال اوست، مشخص است. در بخشی از این رمان آمده است: هیچ کس من را تشویق، حمایت، مشاوره و کمک نکرد. به خاطر نمی آ ورم کسی با من مهربان بوده باشد در می 1827، دیکنز در یک دفتر وکالت به  کار مشغول شد، تا به یک وکیل تبدیل شود؛ حرفه ای که بعدها در بسیاری از آثارش بی علاقه گی  خود را به آن نشان داد. در سال 1830 با اولین دختر مورد علاقه اش به نام «ماریا دیدنل» آشنا شد، که گفته می شود مدلی برای شخصت «دورا» در «دیوید کاپرفیلد» بوده است. اما به علت مخالفت پدر و مادر دختر، ازدواج صورت نگرفت. . «چارلز دیکنز» نویسندگی را از سال 1833 با داستان های کوتاه و مقالاتی که در هفته نامه ها به چاپ می رسید آغاز کرد. سه سال بعد با «کاترین هوگارت» سردبیر هفته نامه «ایونینگ کرونیکل» ازدواج کرد و در سال 1858 از او جدا شد. «دیکنز» در دیالوگ نویسی استعدادی خارق العاده داشت و به همین سبب به راحتی شخصیت های داستان هایش را به بهترین وجهی از زبان خودشان ترسیم می کرد. او که در این زمان بیشتر حرفه روزنامه نگاری را دنبال می کرد بسیاری از داستان های معروف خود را ابتدا به صورت داستان های سریالی در روزنامه ها و هفته نامه ها به چاپ می رسانید که از آنها می توان به «الیور تویست» اشاره کرد که در خلال سال های 1837 تا 1839 خلق شد. «الیور تویست» داستان دنیای زیرزمینی شهر لندن است و محرومیت ها، سختی ها و فشارهایی که کودکان ضعیف و بی پناه در این شهر مه آلود متحمل می شوند. داستان به قدری تاثیرگذار و نافذ است که «دیوید لین» کارگردان سرشناس سینما را بر آن داشت تا به سال 1948 آن را بر روی پرده ببرد و جالب است که بدانید هم در زمان حیات «دیکنز» و هم در زمان ساخت فیلم «الیور تویست» شخصیت سیاه «آقای فاگین» به شدت خشم یهودیان را برانگیخت و عاقبت این فیلم با 12 دقیقه سانسور در سینماهای آمریکا اجازه پخش گرفت. از دیگر آثار بسیار محبوب «دیکنز» می توان به «سرود کریسمس» اشاره کرد که شخصیت زورگوی فریبکار و خسیسی به نام «اسکروچ» نقش اول آن است. اما اثر بعدی «دیکنز» یعنی «دیوید کاپرفیلد» بیشتر الهام گرفته از زندگی شخصی او و تجربه کار در کارخانه اش است. «دیکنز» در خلال سال های 1869 و 1861 داستان «آرزوهای بزرگ» را ابتدا به صورت داستان دنباله دار در نشریه خودش منتشر کرد که اولین قسمت آن در اول دسامبر 1860 به چاپ رسید. داستان زندگی پسری به نام «پیپ» (فیلیپ پیریپ) آن قدر استادانه خلق شده بود که در زمره آثار محبوب «تولستوی» و «داستایوفسکی» قرار گیرد. «دیکنز» هیچ گاه به موضوعات تاریخی علاقه ای نداشت و شاید «داستان دو شهر» در میان آثار او استثنایی باشد در زمینه ادبیات تاریخی. او سال های آخر عمر خود را به سفر و ایراد سخنرانی های بسیار گذراند و در آوریل سال 1869 نیز رمانی اسرارآمیز با نام «معمای اروین درود» آفرید. یک سال بعد «دوست دوجانبه ما» را خلق کرد که زمینه ای پرمعما دارد.چالز دیکنز سرانجام در سال 1870 بر اثر سکته قلبی بدرود حیات گفت.

مطالب نوشته شده تنها قسمتی از زندگی دیکنز بود.شما دوستان عزیز میتونین واسه کسب شناخت کافی در مورد بیوگرافی این نویسنده به لینک مندرج زیرین مراجعه کنین.

لینک مربوطه : http://www.shafighi.com