هماهنگی متضاد
صنعت تضاد در ادبیات
بچه
که بودیم وقتی قصه مادربزرگ تمام می شد همیشه می گفت " بالا رفتیم دوغ
بود قصه ما دروغ بود ، پایین اومدیم ماست بود قصه ی ما راست بود " بزرگ
که شدیم می شنویم می گویند " نقاشیه وحشتناک قشنگ بود!" راست و دروغ یا
قشنگ بودن مهلک یا وحشتناک چیزی از نشانه های گرایش ما برای به کار بردن
آرایه تضاد در کلام است چیزی که بسیاری از ادبای ما هم در آثارشان به طور
جدی به کار برده اند .
تضاد
تضاد به کار بردن واژه هاییست که در معنا ضد یکدیگرند .از دیگر نام های تضاد می توان به مطابقه ، طباق ، تطبیق و تکافو اشاره کرد . مثلا در بیت
آواز عاشقانه ی ما در گلو شکست
حق با سکوت بود صدا در گلو شکست
در این بیت واژه های صدا و سکوت متضاد هستند .
مقابله
هنگامی که بیشتر واژه های یک بیت یا یک جمله دارای حالت تضاد باشند آرایه ی مقابله را مشاهده می کنیم .
بی تو گر در جنتم ناخوش شراب سلسبیل
با تو گر در دوزخم خرم هوای زمهریر
یا :
دوستت دارم و دانم که تویی دشمن جانم
از چه با دشمن جانم شده ام دوست ندانم
طباق سلب
نوعی از تضاد است که در آن ساخت مثبت و منفی یک فعل در کلام ذکر می شود .
وفا نکردی و کردم ، جفا ندیدی و دیدم
شکستی و نشکستم ، بریدی و نبریدم
افتنان
زمانیست
که دو موضوع متضاد در کلام مطرح شود . مثلا شعری در بر دارنده ی دو موضوع
مدح و هجا ویا تهنیت و تعزیت باشد . در ابیات زیر سعدی به شاهزاده ای که
پس از مرگ پدر به حکومت رسیده تبریک و تسلیت می گوید
گر آفتاب خزان گلبن شکوفه بریخت
بقای سرو روان باد و قامت شمشاد
قمر فرو شد و صبح دوم جهان بگرفت
حیات او چو سر آمد بقای عمر تو باد
در ادبیات انگلیسی نیز صنعت تضاد بسیار با اهمیت است در فرهنگ توصیفی اصطلاحات ادبی به قلم آبرامز ذیل کلمه paradox این چنین آمده است :
گفته
متناقض به جمله ای گفته می شود که در ظاهر خود – نقض گر یا شطح آمیز و
باطل است اما با وجود این قابل تفسیر است و می تواند معنی جالبی داشته
باشد نمونه آن ، قسمت نتیجه غزل " مرگ مغرور مباش" اثر جان دان است :
One short sleep past , we wake eternally
And death shall be no more , death thou shalt die
این خواب کوتاه گر بگذرد برای همیشه بیدار می شویم
و دیگر مرگ نخواهد بود ، ای مرگ تو باید بمیری
تقریبا
همه شعرا گهگاه از تناقض استفاده کرده اند ، اما این شیوه یک شگرد اساسی
در شعر متافیزیکی قرن هفدهم – اعم از دینی و غیر دینی – بود . دان در
مجموعه منثوری که با عنوان دشواریهای تناقضات نوشت ، به
شرح این صنعت در شعر خویش پرداخت ...اگر در قول تناقض آمیز دو واژه در
کنار هم قرار گرفته باشند که در کاربرد معمول نقیض یکدیگرباشند به آن
"تضاد " oxymoron گفته می شود . نمونه آن مصراع " آه زندگی در مرگ روزهایی که دیگر وجود ندارند " اثر آلفرد لرد تنیسن است .
تضاد در شعر عاشقانه عصر الیزابت نوع مشهوری از " تشبیه بعید پترارکی" بود که در عباراتی مانند " درد های لذت بخش" " من می سوزم و یخ می زنم" " تنفر محبت آمیز"
وجود دارد . این شیوه در نثر نیایشی و شعر مذهبی ، صناعت متداولی است که
ازان به عنوان شیوه ای برای بیان آیین و اسرار مقدس مسیحیت که فراتر از
عقل و احساس بشرند استفاده می شود . مثلا جان میلتون در " بهشت گمشده" کتاب سوم مصراع 280 ظاهر خداوند را اینگونه توصیف می کند :
- " قلمرو ی تو در تاریکی ، بسیار درخشان رخ می نماید "
تناقض
از موضوعات مهمی بوده که منتقدان جدید به بررسی آن پرداخته اند . این
منتقدان اصطلاح مذکور را بسط داده اند و انرا برای بیان نوعی زبان مصنوع
به کار برده اند . [با این کارکرد جدید] تناقض به معنی هر گونه فاصله گیری
شگفت انگیز از مفاهیم یا نگرش های متعارف یا جرح و تغییر در این مفاهیم و
نظرات است . فقط با این معنای بسیار مبسوط اصطلاح تناقض است که "کلینث بروکس " می تواند در " گلدان خوش نقش " با قدری مهارت ادعا کند که " زبان شعر زبان تناقض است " همچنین نگاه کنید به نظریه جدید واسازی که معتقد است که تمام کاربرد های زبان به نوعی تناقض غیر قابل تجزیه و تحلیل به نام " گره معنایی" دچار می شوند .
زهرا روحانی - مریم امامی
بخش ادبیات تبیان
منبع.موسسه تبیان
کلمات کلیدی :