قدردانى از حلیمه و دخترش - دانشنامه دوستداران حقیقت

قدردانى از حلیمه و دخترش

ارسال‌کننده : دانش دوست در : 87/4/2 3:23 عصر

کتاب: زندگانى حضرت محمد(ص) ص 68

نویسنده: رسولى محلاتى

رسول خدا(ص)تا پایان عمر گاهى از آن زمان که در قبیله بنى اسد بود، یاد مى‏کرد، و از حلیمه و فرزندانش قدردانى مى‏نمود.

و در بحار الانوار از کازرونى نقل کرده که حلیمه پس از آنکه رسول خدا(ص)با خدیجه ازدواج کرده بود به مکه آمد و از خشکسالى و تلف شدن اموال و مواشى به آن حضرت شکایت‏برد، رسول خدا با خدیجه در این باره گفتگو کرد و خدیجه چهل گوسفند و یک شتر به حلیمه داد و بدین ترتیب حلیمه با مالى بسیار به سوى قبیله خود بازگشت و سپس بار دیگر پس از ظهور اسلام و بعثت پیغمبر به مکه آمد و با شوهرش اسلام را اختیار کرده و مسلمان شدند.

و ابن عبد البر و دیگران در کتاب استیعاب و غیره نقل کرده‏اند که حلیمه در جنگ حنین - در جعرانة - به نزد رسول خدا آمد و آن حضرت به احترام وى از جا برخاست و رداى خود را براى او پهن کرد و او را روى رداى خویش نشانید. (1)

در داستان محاصره طائف - شیماء خواهر رضاعى آن حضرت - به دست‏سربازان اسلام اسیر گردید و چون خود را در اسارت ایشان دید بدانها گفت: من خواهر رضاعى‏رسید و بزرگ شما هستم، او را به نزد رسول خدا(ص)آوردند و سخنش را بدان حضرت گزارش دادند، پیغمبر اکرم از وى نشانه‏اى براى صدق گفتارش خواست و او نشانه‏اى داد و چون حضرت او را شناخت رداى خویش را پهن کرد و او را روى آن نشانید و اشک در دیدگانش گردش کرد سپس بدو فرمود: اگر مى‏خواهى تو را نزد قبیله‏ات باز گردانم و اگر مایل هستى در کمال احترام و محبوبیت نزد ما بمان.

شیماء تمایل خود را به بازگشت نزد قبیله خویش اظهار کرد آن گاه مسلمان شد و رسول خدا(ص)نیز چند گوسفند و چند شتر و سه بنده و کنیز بدو عطا فرمود و او را نزد قبیله‏اش بازگرداند.

پى‏نوشت:

1. برخى زنده بودن حلیمه را تا آن زمان بعید دانسته و گفته‏اند: حلیمه قبل از جنگ حنین از دنیا رفت و داستان فوق را مربوط به دختر حلیمه شیماء مى‏دانند، ولى گویا همین گفتار صحیح است و استبعاد نمى‏تواند جلوى تاریخ را اگر مدرک معتبرى داشته باشد بگیرد.

 منبع.http://www.hawzah.net




کلمات کلیدی :