دموکراسیِ داستان
محمد بهارلو
داستان
واکنشیِ کلامی و ادبی در برابرِ واقعیت یا احساسِ نویسنده از زندگی
است. واکنشِ نویسنده وتلاشِ او برای خلقِ یک داستانْ مستلزمِ آزادی
کاملاست، حتی اگر نوشتن را یک اجبارِ درونی، یا نوعی تحمیل به
نویسنده، بدانیم؛ بنابراین نویسنده، الزاماً، خواستارِ آزادی است.
آن نویسندهای که مصالحِ داستانش را از جهانِ پیرامونش میگیرد،
یعنی با نوعیدقت و مراقبت پارههایی از واقعیت یا گونههایی از
انواع آدمها را برمیگزیند، در واقع دارد شکلی از آزادی را، گیرم در
خیال خود، میآزماید و آن را در معرضِ نگاهِ دیگران، خوانندگان، نیز
میگذارد. هر داستانی به حکمِضرورت و اقتضای ساختارِ درونیِ خود
مصالحی را طلب میکند، و ملاکِ انتخابِ این مصالح، الزاماتِ ادبی
و زیبایی شناختیِ خودِ داستان است نه اقتدار یا خودسرانگیِ
نویسنده؛ از این رو داستان ماهیتاً «دموکراتیک» است.
کلمات کلیدی : رمان، ادبیات، داستان