خلاصه قسمت چهاردهم سریال افسانه جومونگ - دانشنامه دوستداران حقیقت
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خلاصه قسمت چهاردهم سریال افسانه جومونگ

ارسال‌کننده : دانش دوست در : 87/11/2 12:0 صبح

http://daneshname3.ParsiBlog.com/
سریال افسانه ی جومونگ
سریال افسانه جومونگ
سریال جومونگ

خلاصه قسمت چهاردهم سریال افسانه جومونگ








خلاصه قسمت 14 - چهارده سریال افسانه جومونگ

یون
تابال خیلی تعجب میکنه و شما باید به فکر ولیعهدی باشید ، نه اینکه اینجا
کار کنید ، جومونگ هم میگه من میخوام راه هارو یاد بگیرم و هدف مخصوص به
خودم رو دارم ، خلاصه یون تا بال با مشورت دخترش و اعضاش تصمیم میگیره که
اونو قبول کنه . این خبر که جومونگ به عنوان کارگر یون تا بال داره واسش کار میکنه به شاه میرسه و شاه هم میره پیش بانو یوها و موضوع رو بهش میگه . یوها هم میگه که من به جومونگ اعتماد دارم اون میدونه که چیکار داره میکنه. 

http://www.jumong.ir/photos/661433-jumong.ir-p14-s1.jpg


همینطور
که در قسمت قبل دیدید تسو و وزیر اعظم به دیدن فرمانده شهر هیون تو ( یانگ
جونگ ) میرند . یانگ جونگ هم اسقبال خوبی از اونا نمیکنه و میگه که خود
شاه ( گیوم وا ) باید بیاد اینجا و بعدش خواسته های امپراطور ما رو تصدیق
کنه تا ما از جنگ با شما دست برداریم . تسو از این جریان و تحقیر خیلی عصبانی میشه و به فکر چاره می افته .

http://www.jumong.ir/photos/1177207-jumong.ir-p14-s2.jpg

بر
میگردیم به بویو ... توچی که همچنان از حمایت شاهزاده یونگ پو برخوردار
هستش ، به یونگ پو پیشنهاد کمک میده و میگه که ما میدونیم که شما از طرف
هان تحریم شدین و قحطی نمک اومده ، اما من برای شما نمک قاچاق میکنم و
بهتون میدم تا شما نمک بویو رو  تامین کنید و نظر شاه رو به خودتون و
ولیعهدی جلب کنید . یونگ پو هم قبول میکنه . یومی یول پیش گیوم وا میاد و
بهش میگه که شما برای انتخاب ولیعهدی با من مشورت نکردید و فکر نکنم که
این به صلاحتون باشه ، گیوم وا هم میگه که من همیشه به تو اعتماد داشتم و
باهات درد دل میکردم ، اما تو از اعتماد من سو استفاده کردی و هموسو رو
بیست سال از من مخفی نگه داشتی و در نهایت باعث کشتنش شدی از این به بعد
با تو در هر اموری مشورت نمیکنم. یومی یول هم عصبانی میشه و همه ی پیشگو
ها رو احضار میکنه .

http://www.jumong.ir/photos/3832717-jumong.ir-p14-s3.jpg

توچی
یک نامه برای  یون تابال مینویسه واز اون میخواد که نمک هایی رو که ازشون
گرفته ، بهشون پس بده وگرنه با اونا وارد جنگ میشه ، بعد نامه رو به
بویونگ میده و میگه اینو به خونه یون تابال ببر . یون تابال اول قبول
میکنه که نمک ها رو بهشون پس بده . اما بعد از مدتی و با مشورت سایونگ  کمی دچار تردید میشه و دست نگه میداره .

http://www.jumong.ir/photos/7756086-jumong.ir-p14-s4.jpg

سوسانو 
به سمت جومونگ میره و  بهش میگه که شاهزاده تسو در شهر هیون تو هستش و
میخواد با فرماندار اونجا مشکلات بویو و هیون تو رو حل کنه ، یونگ پو هم
میخواد با رفع مشکل نمک ، اعتماد شاه رو جلب کنه ، تو برای ولیعهدی
نمیخوای اقدامی کنی ؟ و بعدش بهش میگه که اگه بخوای ولیعهد بشی من میتونم
کمکت کنم . اما جومونگ میگه که من هیچ قابلیتی ندارم و به درد این کار
نمیخورم

http://www.jumong.ir/photos/5090084-jumong.ir-p14-s5.jpg

تسو
که در هیون تو هستش ، همش سعی به حل اختلاف داره ، اما یانگ جونگ محلش
نمیذاره ، تا اینکه تسو یه تصمیم تنفر انگیز میگیره و به همراه  محافظش
مخفیانه به بویو بر میگرده ، جومونگ هم تصمیمش رو میگیره و قصد میکنه که
ولیعهد بشه . برای همین موسونگ و ماری و اویی و هیوپ رو یه جا جمع میکنه و موضوع رو بهشون میگه و ازشون میخواد
که کمکش کنند و به موسونگ داخل قصر یه پست و مقام خوب میده تا براش جاسوسی
کنه .

http://www.jumong.ir/photos/616600-jumong.ir-p14-s6.jpg

تسو
و نارو ( محافظ تسو ) به بویو میرسند و میرند به سمت مامور وفادار گیوم وا
و تهدید به مرگش میکنند و ازش محل دفن هموسو رو میپرسند و اونم به زور
شمشیر محل دفن هموسو رو به تسو میگه. تسو ، محافظش رو به سمت معبدی که هموسو در اونجا دفن بود میفرسته و خودش به اقامتگاه یون تابال میره و مخفیانه به دیدن سوسانو میره تا دل بده و قلوه بگیره

http://www.jumong.ir/photos/5258615-jumong.ir-p14-s7.jpg

در همین حین ، جومونگ به دیدن سوسانو میاد و میبینه که تسو داخل اتاق سوسانو هستش ، خلاصه تسو  سر جومونگ داد میزنه و میگه که تو آبروی ما رو بردی و تخت سلطنتی رو به بازی گرفتی

http://www.jumong.ir/photos/9008865-jumong.ir-p14-s8.jpg

تسو
و نارو به اقامتگاه  یانگ جونگ بر میگردند و با یک هدیه به سمتش میرند ،
تسو سر ژنرال هموسو رو برای  یانگ جونگ به هدیه میاره و بهش میگه که من
هموسو رو کشتم و سر ژنرال هموسو رو به شما تقدیم میکنم تا شما اونو به
پادشاه خودتون بدید تا مقامتون بالا بره ، یانگ جونگ هم میگه که من هم به
تو کمک میکنم تا ولیعهد بویو بشی .

http://www.jumong.ir/photos/771351-jumong.ir-p14-s9.jpg

توچی
هم طبق قولی که به یونگ پو داده بود ، 1000 بسته نمک رو قاچاق میکنه و به
یونگ پو میده تا ببره به قصر و نظر پادشاه رو جلب کنه . شاه هم خیلی
خوشحال میشه ، دقایقی بعد تسو وارد قصر میشه و به سمت شاه میاد و خبر لغو
تحریم تجارت با هان رو بهش میده و با صد هزار کیسه نمک بر میگرده . شاه
هم  میدونست  که یانگ جونگ به این راحتی ها قبول نمیکنه ، ازش در مورد این
کار پرسید و تسو هم یه مشت دروغ تحویل پادشاه میده

http://www.jumong.ir/photos/2025592-jumong.ir-p14-s10.jpg

سوسانو هم این خبر رو به جومونگ میده ، اما جومونگ بی تفاوت نشون میده و میگه خبر خیلی خوبیه که مشکل بویو حل شده ، از اون
طرف هم پیشگو ها به قصر یومی یول میان و یومی یول جریان رو براشون میگه و
تصمیم میگیرند که جلوی پادشاه رو بگیرند . در همین حین یکی از فالگیر ها میگه که چند وقت پیش که به دیدن کمان دامول رفته بودم ، دیدم شکسته شده و این برای ما اصلا خوب نیست .

http://www.jumong.ir/photos/5817061-jumong.ir-p14-s11.jpg
منبع. وب سایت سریال جومونگ



کلمات کلیدی : جومونگ، خلاصه قسمت های جومونگ، جومونگ دانلود، سریال افسانه جومونگ، جومونگ سانسور، بیوگرافی بازیگران سریال افسانه جومونگ، عکس بازیگران جومونگ