ارشیو موقتی - دانشنامه دوستداران حقیقت

سیاوش جوانی با معنای اساطیر

ارسال‌کننده : دانش دوست در : 87/12/8 8:52 صبح

خلاصه داستان سیاوش

 سیاوش

قصه سیاوش شاهنامه یک حماسه جاوید بشرى است. اسطوره‏اى است که ازخردورزى و بیدارمغزى نصیب مى‏بَرَد و رسم سیاوش شدن و سیاوش بودن وسیاوش‏گونه مردن را مى‏آموزد.

کیکاووس فرزند خود سیاوش را به رستم جهان‏پهلوان ایران مى‏سپارد
تا آداب‏پهلوانى بیاموزد. رستم حاصل تجارب روزگاران به کار او مى‏کند و
سیاوش هنرمندو خردمند و تنومند مى‏گردد و به جایگاه پدر باز مى‏گردد.
کیکاووس از دیدار فرزندخرسندى مى‏کند و گنج شاهى نثار مى‏سازد ولى از تخت
شاهى بیم به دل راه‏مى‏دهد که شیشه جان اوست.

سودابه نامادرى سیاوش با دیدن او به وسوسه اهریمنى در مى‏افتد و دل به‏سوداى سیاوش مى‏نهد.

سودابه سیاوش را به خلوت‏سراى شاهانه مى‏کشد که جمله فتنه و آشوب‏شیطانى است.

سیاوش
از حریم گزنده نگاه وسوسه‏انگیز سودابه مى‏گریزد اما سودابه پیوسته‏در پى
این افکار شیطانى است و تخت و تاج شاهى را در گرو این معاملت
اهریمنى‏مى‏گذارد.

سیاوش به یمن ایمان و خرد، از وسوسه در مى‏گذرد.

کیکاووس
به سودابه عشق مى‏ورزد و در افسون او افتاده است. سودابه از این‏تعلق خاطر
شوى سوء استفاده مى‏کند و به افسون زن جادوگرکودک از زهدان فتاده‏اى را به
خود نسبت مى‏دهد تا کاووس به تردید افتد و سیاوش‏را بدسگال انگارد.


برای دیدن متن کامل مقاله اینجاکلیک کنید..


کلمات کلیدی :

<   <<   51   52   53   54   55   >>   >