اسلام - دانشنامه دوستداران حقیقت

احکام و قوانین عرب

ارسال‌کننده : دانش دوست در : 87/4/2 2:59 عصر

آنها حج و عمره و احرام وطواف و سعى و وقوف در مشعر و منى را انجام مى‏دادند،و غسل‏جنابت مى‏کردند،و مضمضه و استنشاق و باز کردن فرق سر،ومسواک و استنجاء و ناخن گرفتن و موى زیر بغل را مى‏ستردند.

و با مادران و دختران خود ازدواج نمى‏کردند.

و شریعت اسلام این احکام را امضا کرد.

و بر کسى که زن پدر خود را مى‏گرفت عیب مى‏گرفتند،واو را«ضیزن‏»مى‏نامیدند.و دست راست دزد را مى‏بریدند.

و دو خواهر را با هم ازدواج مى‏کردند که شریعت اسلام‏جلوى اینکار را گرفت.

و ظهار را طلاق محسوب مى‏داشتند.

و عده وفات زن یکسال بود.

و چون کارى بر ایشان مشتبه مى‏شد براى رفع تردید به نزدکاهنان مى‏رفتند و به پرندگان در کارهاى خود فال مى‏زدند، یعنى هنگامى که آهنگ کارى مى‏کردند هر پرنده‏اى را که‏مى‏دیدند چه به نام آن پرنده و چه به پروازش از سمت راست وچپ و چه به آواز و صداى آن و بلکه به مقدار صدا و گاهى به‏جاى افتادن و نشستن آن پرنده فال مى‏زدند،که شریعت اسلام‏همه آنها را باطل دانسته و از بین برد. (1)

اهل حمس و بدعتهاى قریش

ابن اسحاق گفته:و از بدعتهائى که قریش گزارده بودندبدعت‏«حمس‏» (2) بود،که گفتند از آنجائى که ما فرزندان‏ابراهیم و اهل حرم و والیان خانه خدا و ساکنان شهر مکه هستیم‏و کسى دیگر داراى چنین حق و منزلتى نیست ما نباید ماننددیگران حرمت‏خارج حرم را مانند حرمت داخل حرم داشته‏باشیم و از اینرو وقوف به عرفة و افاضه از آنجا را(که خارج حرم‏بود)ترک کردند،با اینکه اقرار و اعتراف داشتند که از مشاعر ومناسک حج و آئین ابراهیم علیه السلام است.

و بتدریج قبائل خزاعة و کنانة نیز در این بدعتها و قوانین خودرا سهیم دانسته و به شیوه آنها عمل مى‏کردند...و اینان‏بدعتهاى دیگرى را نیز معمول داشتند مانند اینکه گفتند:اهل‏«حمس‏»در حال احرام نباید از دوغ کشک بسازند و با روغن‏غذا طبخ کنند و در چادر موئى وارد شوند و جز در زیر سایه چادرچرمى نروند...و کم‏کم پا را فراتر نهاده گفتند: کسانى که ازخارج حرم به منظور حج‏یا عمره پاى در حرم مى‏گذارند نباید از غذائى که از بیرون حرم با خود آورده‏اند استفاده کنند،وجامه‏اى که با خود آورده‏اند در نخستین طوافى که انجام‏مى‏دهند بپوشند بلکه باید جامه اهل‏«حمس‏»را بپوشند و اگرجامه‏اى از آنها نیافتند برهنه طواف کنند و چنانچه کسى از آنهابه این دستور عمل نکرد و با جامه خود طواف کرد باید پس ازطواف آن جامه را بیندازد و از آن پس خود او یا دیگرى حق نداردهیچگاه از آن جامه استفاده کند...

و بدنبال همین قانون بود که گاهى رسوائى‏ها ببار مى‏آمد،زیرا مردان که ناچار بودند برهنه طواف کنند و زنان نیز همه‏جامه‏هاى خود را بیرون مى‏آوردند جز جامه زیرین خود را که‏معمولا از جلو یا عقب شکافى داشت و از اینرو گاهى مردانى‏براى تماشا و چشم چرانى مى‏آمدند و زنان را تماشا مى‏کردند وکار این رسوائى بجائى رسید که یکى از همان زنانى که باآنوضع طواف مى‏کرد-و برخى نامش را قضاعة دختر عامر بن‏صعصعة-ذکر کرده‏اند در حالى که طواف مى‏کرد به عنوان طنزاین شعر را مى‏خوانده و مى‏گفت:

الیوم یبدو بعضه او کله×و ما بدا منه فلا احله‏و بدنبال آن نیز سخنانى گفته‏اند که نگارنده از نقل آن در اینجا شرم دارد. (3)

پى‏نوشتها:

1-نهایة الارب-چاپ بغداد-ص 408-409.

2-حمس جمع احمس به معناى متصلب و سخت کوش در دین است،و چون‏قریش خود را این چنین مى‏پنداشتند این نام را بر خود نهاده و خود را اهل حمس‏مى‏دانستند.

3-در پاورقى سیره ابن هشام(ج 1 ص 202)در ذیل این داستان از برخى نقل کرده‏که رسول خدا(ص)از آن زن خواستگارى کرد و چون به آنحضرت گفتند که اوزن متکبره‏اى است آنحضرت از ازدواج با او صرفنظر کرد...!و سپس در صددتوجیه برآمده که بهتر است‏خودتان در آن کتاب مطالعه کنید و ما را از ادامه این‏گفتار معذور دارید!

درسهایى از تاریخ تحلیلى اسلام جلد 2صفحه 157 و 167

رسولى محلاتى

 منبع.http://www.hawzah.net




کلمات کلیدی :

<   <<   76   77   78   79   80   >>   >