اسلام - دانشنامه دوستداران حقیقت

تجارت قریش

ارسال‌کننده : دانش دوست در : 87/4/2 2:46 عصر

سرزمین مکه فاقد تولید بود. نه زمین قابل کشتى داشت، و نه کالا و فراورده‏هائى که خود مصرف کنند و به دیگران عرضه نمایند. از این روز ساکنان مکه به کار تجارت و سوداگرى اشتغال داشتند و زندگى خود را با وارد ساختن نیازمندیهاى خویش از خارج تامین مى‏نمودند. وجود مکه و تقدسى که در میان قبایل عرب جاهلى داشت، و منطقه حرم که جایگاه امنى بود، و آمد و رفت قبائل عرب از نقاط مختلف عرب‏نشین به مکه چه براى پرستش بت‏هاى خود و چه به منظور شرکت در مراسم سالانه حج که در ماه رجب و ذى حجه انجام مى‏گرفت، زمینه خوبى براى تجارت تجار عرب و مبادلات تجارى آنها بود. تجارت حجاز تقریبا در اختیا مردم قریش یعنى مردم مکه و اشراف طائف بود. تجارت قریش با فلسطین و سوره (شامات) در شمال، و با یمن در جنوب بود، و گاهى تجار از راه دریا به حبشه، و از راه نجد به حیره (عراق) تا مدائن پایتخت ایران ساسانى بود، و شاید به داخله ایران هم آمد و رفت مى‏کردند. حتى با روم و مصر و هند هم رابطه تجارى داشتند.

تجار مکه تابستانها را به شمال مى‏رفتند که آب و هوائى خوش داشت، و زمستانها که هوا سرد بود، راهى جنوب مى‏شدند. خداوند زندگى آنها را بدین گونه تامین مى‏کرد و در قرآن مجید سوره قریش مى‏فرماید: «براى این که قریش با هم مانوى شوند (و دلهاشان با هم) الفت گیرد (آنها را به اندیشه سفر تجارت انداختیم) الفت‏یافتن آنها نسبت‏به هم در سفر تابستانى و زمستانى آنان تامین مى‏شد. پس قریش باید صاحب این خانه (کعبه) را پرستش کنند، خدائى که آنها را از گرسنگى نجات بخشید، و طعام داد، و از بیم و هراس ایمن ساخت‏». (1)

بازرگانان قریش در سفرهاى تجارى خود از بیابان‏هاى هولناک و مخوف مى‏گذشتند، و صدها فرسخ راه را مى‏پیمودند. بیابان‏ها و دشت‏هاى سوزان و بهت‏انگیزى که در همه جاى آن سکوت مطلق حکمفرما بود. نه راهى، نه آبى و درختى ، و نه آبادى و نشانه‏اى.

فقط هنگام سفر به شمال یا بازگشت از آنجا از «خیبر» و از شهر «مدینه‏» عبور مى‏کردند، و در موقع سرازیر شدن به جنوب «طائف‏» واقع در دوازده فرسخى مکه را مى‏دیدند، و بعد هم وادى «تهامه‏» و نقطه مسکونى آنجا را.

در سمت چپ حرکت آنها هنگام بیرون رفتن از شهر مکه سواحل «بحر احمر» و دریاى سرخ، و در سمت غرب، دشت‏هاى بى‏کران و شنزارهاى سوزان و کوه‏ها و دره‏هاى مخوف فراوان وجود داشت، و آن طرف‏تر خلیج فارس، و در جنوب دریاى عمان واقع بود.

تجار مکه در سفرهاى تجارى خود، از وجود اعراب بدوى که به خوبى از راه‏هاى صحرا و منازل میان راه آگاه بودند، براى راهنمائى و حمایت کاروان‏هاى خود استفاده مى‏کردند.

تجارت قریش در بازارهاى ده‏گانه آنها در نقاط مختلف عربستان از شمال یعنى شامات تا جنوبى‏ترین نقطه عربستان یعنى یمن و حضرموت انجام مى‏گرفت. اعراب در «اسواق‏» و بازارهاى خود ضمن تجارت و مبادله کالاى خود، به مفاخرت قبیله‏اى و خودنمائى و ارائه جنبه‏هاى مادى و معنوى خویش مى‏پرداختند. این مفاخرت‏ها ضمن اشعار نغز و دلکش آنان و خطابه‏هاى پر شورشان، به خوبى نمایان بود.

معروف‏ترین این بازارهاى فصلى، «سوق عکاظ‏» بود که پیغمبر (صلى الله علیه و آله) نیز در ایام جوانى، در آن شرکت داشته است.

بازارهاى ده‏گانه عرب

با اینکه راجع به اسواق عرب و نقش این بازارها به خصوصبازار عاکاظ در دادوستد و ارائه شعر و خطابه و مفاخرت قبیله‏اى اشاره نمودیم، و باز هم یادآور خواهیم شد، مع‏الوصف مناسب مى‏دانیم جداگانه هم از آنها یاد کنیم.

«سوق‏» در زبان عربى به معناى بازار وجمع آن «اسواق‏» است. اسواق عرب، ده بازار بزرگ و همگانى فصلى بوده که رد زمان جاهلیت‏یعنى دوران پیش از ظهور اسلام درنقاط مختلف عربستان شهشرت داشت. در حقیقت عرب را مى‏توانستد در این بازارها شناخت.

اسواق عرب پس از مراسم حج آنها که در ماه رجب و ذى‏الحجه در مکه و عرفات و منا انجالم مى‏گرفت، و شعار بزرگ قبائل عرب بود، مهمترین مرسم و کنگره بزرگ آنها در ماه‏هاى مختلف سال به شمار مى‏رفت.

محل برگزارى بازرهاى دهگانه عرب در کشور کنونى اردن،یمن، عدن، حضرموت، بحرین، مسقط و عمان و نجد یعنى عربستان کنونى بود.

در این قلمرو وسیع شبه جزیره تقریبا از مجموع قبائل عرب اعم از بت‏پرست و نصرانى و یهودى و ستاره‏پرست و پیروان سایر ادیان و عقاید خرافى، از شام و عراق و یمن و بحرین و سواحل خلیج فارس و نجد و یمامه و تهامه و حجاز شرکت مى‏جستند.

برنامه کار آنها و شرکت در این بازرها این بود که از ماه ربیع‏الاول آغاز مى‏گردید تا در ماه ذى‏الحجه پس از شکت در آخرین بازرها بتوانند به مکه بیایند و در مراسم حج‏حضور یابند و بعد از پایان موسمبه میان قبایل خود در نقاطى که خواهیم شناخت، بازگردند.

بنابراین قبایل عرب در دوره سال شخصیت و منافع مادى و معنوى خود را بدین گونه تامین مى‏کردند. این غیر از سفرهاى تجارى عرب به یمن و شام و ایران و حبشه و دیگر نقاط بود.

تجار عرب کالاهاى خود را که از این کشورها مى‏آوردند اغلب در اسواق دهگانه خود عرضه مى‏کردند و بقیه شرکت کنندگان نیز آنها را با فرآورده‏هاى خود مبادله مى‏نمودند.

یعقوبى مورخ مشهور «بازارهاى دهگانه عرب را که در آنها براى مبادله تجارى و داد و ستد خود اجتماع مى‏کردند، و سایر مردم هم در آنها گرد مى‏آمدند، و بدان وسیله از تامین خون ومال خود برخوردار مى‏گشتند» بدین سان شرح مى‏دهد:

1- یکى از بازارهاى دهگانه عرب در دومة الجندل در ماه ربیع‏الاول برگذار مى‏شد. رؤساى این بازار از دو قبیله غسانى و بنى کلب بودند. (2)

2- بازار مشقر واقع در هجر در بحرین بود که در ماه جمادى‏الاولى گشایش مى‏یافت، و قبیله بنى تمیم آن را برگذار مى‏نمود.

3- بازار صحار (شهرى واقع در کنار دریا درمسقط و عمان) در اولین روز ماه رجب افتتاح مى‏شد.

4- بازار ریا عرب از بازار صحار سرازیر مى‏شدند به بازار ریا، و آل جلندى حکمرانان آنجا از آنها مالیات مى‏گرفتند.

5- بازار شحر (در ساحل دریاى هند در خاک یمن در سرزمین مهره) بازار آنجا در سایه کوهى که قبر حضرت هود (علیه السلام) در آن واقع است، به وسیله اعراب مهره برگذار مى‏شد.

6- بازار عدن در روز اول ماه مبارک رمضان برگذار مى‏گردید، و تجار از آنجا عطر به سایر نقاط مى‏بردند.

7- بازار صنعاء در نیمه ماه مبارک رمضان افتتاح مى‏شد.

8- بازار رابیه درحضر موت در جنوب یمن برگذار مى‏گردید.

اعراب با محافظ به آنجا مى‏رفتند. زیرا حضر موت مملکت نبود، و قبیله کنده آن را برگذار مى‏نمودند و به حفاظت از آمد و رفت مردم برمى‏خواست.

9- بازار عکاظ واقع در بالاى سرزمین نجد بود. عرب درماه ذى‏القعده در بازار عکاظ اجتماع مى‏کردند. در این بازار قریش و سایر قبائل عرب گرد مى‏آمدند، و بیشتر آنها اعراب مضرى بودند. در بازار عکاظ بود که قبایل عرب اقدام به مفاخرت مى‏نمودند.

10- بازار ذى‏المجاز عرب از بازار عکاظ و ذى‏المجاز براى شرکت در مراسم به سوى مکه سرازیر مى‏شدند. (3)

مشهورترین این بازارها که در تاریخ اسلام از آن سخن رفته است همان بازارعکاظ بود. چون تمام قبائل پس از شرکت در بازارهاى دیگر در آخر به «سوق عکاظ‏» مى‏آمدند و در آنجا بود که به مفاخرت و ایراد شعر و خطابه و شناسائى و شناساندن خود مى‏پرداختند.

پیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله) نیز در این بازار حضور یافته بود و پس از اعلام نبوت و شکت و دیدنى‏هاى خود در بازار عکاظ یاد مى‏کرد.

به طور خلاصه قبائل عرب از شمال و غرب براى شرکت در بازارهاى خود به حرکت در مى‏آمد و سرانجام بیشتر آنها (غیر از یهودیان و نصرانى‏ها و ستاره‏پرستان) وارد مکه مى‏شدند، و پس از شرکت در موسم و طواف خانه کعبه و زیارت بعضى از بتهاى خود به اوطان خویش بازمى‏گشتند.

پى‏نوشتها:

1- (بسم الله الرحمن الرحیم لایلاف قریش، ایلافهم رحلة الشتاء و الصیف فلیعبدوا رب هذا البیت، الذى اطعمهم من جوع، و آمنهم من خوف.)

2- اعراب غسانى و بنى کلب که عمال رومى‏ها بودند، چون همجوار فلسطین و در منطقه ظهور مسیحیت اقامت داشتند، مانند قبیله طى که حاتم طائى از آنها بود و در نزدیک دومة الجندل سکونت داشتند، اغلب مسیحى بودند. همچنین اعراب حیره که دست نشاندگان ایران ساسانى در مقابل هجوم رومیان به قلمرو آنها در عراق کنونى، به شمار مى‏رفتند. نیز به مسیحیت گرویده بودند. دومة الجندل واقع در نقطه‏اى بود که امروز جزو کشور اردن به شمار مى‏رود.)

3- تاریخ یعقوبى - جلد 1 صفحه 314.)

تاریخ اسلام صفحه 30

على دوانى

منبع.http://www.hawzah.net




کلمات کلیدی :

<   <<   91   92   93   94   95   >>   >