قبایل موسوى و عیسوى در شبه جزیره
کتاب: تاریخ پیامبران اسلام، ص 11
نویسنده: دکتر محمدابراهیم آیتى
پیش از ظهور دین مبین اسلام، دو کیش «موسوى» و «عیسوى» در عربستان پیروانى داشته است و در نواحى جنوبى عربستان، دین «یهود» تا آنجا پیش رفته بود که پادشاه یمن «ذونواس» آن را پذیرفت و بسیارى از مسیحیان «نجران» از جمله «عبد الله بن ثامر» ، پیشواى ایشان را به جرم عیسوى بودن با وضع فجیعى به قتل رسانید (1) .
یهودیان جنوبى در حدود قرن اول پیش از میلاد، به نواحى شمال عربستان مهاجرت کرده بودند و در «یثرب» ، «وادى القرى» ، «تیماء» ، «خیبر» و «فدک» بیشتر به کار کشاورزى سرگرم بودند و چنانکه در تاریخ هجرت رسول اکرم گفته خواهد شد، سه طایفه یهودى مذهب «بنى قریظه» ، «بنى نضیر» و «بنى قینقاع» در مدینه و اطراف آن سکونت داشتند.
دین عیسوى بیشتر در «نجران» و نواحى شمال غربى، در میان «غسانیان» و «تغلب» و «قضاعه» و نیز در شمال شرقى عربستان در میان اهل حیره کم و بیش رواج داشت.دولت حبشه و دولت روم شرقى نیز پشتیبان عیسویان بودند، البته در اثر مجاورت با امپراطورى ایران و نفوذ ایرانیان در حکومت یمن، مردمى از عرب با عقاید دینى ایرانیان هم آشنائى پیدا کرده بودند.
ابن قتیبه دینورى مىنویسد (2) : نصرانیت در میان مردم دو قبیله «ربیعه» و «غسان» و برخى از «قضاعىها» و یهودیت در میان قبایل «حمیر» ، «بنى کنانه»«بنى حارث بن کعب» و «کنده» و مجوسیت در میان قبیله «بنى تمیم» رواج داشتهاست.از مجوسیان بنى تمیم: «زرارة بن عدس (3) تمیمى» و پسرش «حاجب بن زرارة بن عدس» و «أقرع بن حابس» صحابى بودهاند.
آنگاه مىگوید که: زندقه در میان قبیله «قریش» بود و آن را از مردم «حیره» گرفته بودند، سپس داستان «بنى حنیفه» را مىنویسد که: در جاهلیت از خرما و روغن براى خود بتى ساختند و روزگار درازى آن را پرستش مىکردند، و چون قحطى و گرسنگى پیش آمد و به خوردن آن پرداختند .
یعقوبى بعد از بیان اسامى بتهاى عرب و کیفیت حج و تلبیههاى ایشان و نشان دادن دو صنف «حمس» و «حله» و بدعتهائى که «حمس» یعنى قریش و خزاعه و کنانه (4) و نیز «حله» در مراسم حج گذاشته بودند مىگوید: «سپس قومى از عرب به کیش «یهود» در آمدند و از این دین جدا شدند، دیگرانى کیش نصرانى گرفتند، قومى هم زندیق شدند و به کیش «ثنوى» در آمدند.از عرب آنان که یهودى شدند، همه مردم یمن بودند، چه «تبع» (تبان أسعد أبو کرب) دو نفر از دانشمندان یهود را به یمن آورد و بتها را باطل شناخت و کسانى که در یمن بودند یهودى شدند.
مردمى از «أوس» و «خزرج» نیز پس از بیرون رفتن از یمن براى همسایگى با یهودیان «خیبر» و «بنى قریظه» و «بنى نضیر» به کیش یهود در آمدند، و مردمى از «بنى حارث بن کعب» و قومى از «غسان» و قومى از «جذام» نیز یهودى شده بودند.
مردمى هم از طوایف عرب کیش «نصرانى» را گرفتند، از جمله قومى از قریش از «بنى أسد بن عبد العزى» که از آنهاست، «عثمان بن حویرث بن أسد بن عبد العزى» و «ورقة بن نوفل بن أسد» و نیز «بنى امرىء القیس بن زید مناة» از «بنى تمیم» و «بنى تغلب» از ربیعه، و طیىء و مذحج و بهراء و سلیح و تنوخ و غسان و لخم از یمن.حجر بن عمرو کندى هم زندیق گشته بود» .
پىنوشتها:
1 ـ قرآن مجید سوره بروج (85): 4 ـ 8، سیره ابن هشام، ج 1، ص 34 ـ .36
2 ـ معارف: زیر عنوان «ادیان عرب در عصر جاهلیت» ، ص .621
3 ـ عدس در نسخه به ضم عین و فتح دال (عدس) ضبط شده بود، اینجانب آن را به صورت مذکور در متن تصحیح کردم. (ر.ک: به جمهرة أنساب العرب تألیف ابن حزم ص 232، چاپ مصر دار المعارف سال 1391 و پاورقى 2 از همان صفحه) .م.
4 ـ ظاهرا اضافه «و کنانه» از قبیل سهو قلم است (رجوع شود به تاریخ یعقوبى، ج 1 ص 297 چاپ دار العراق ـ بیروت، سال 1955 م.1375 ه). م.
کلمات کلیدی :